ثمره یک فصل تازه
تاریخ انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۱۰۲۵۸
میبینیم نه با کلیگویی بلکه به زبان رسانه دیداری/شنیداری خاص تلویزیون و تصویریسازی از حقیقت، تغییراتی جدی همه جا دیده میشود. اگر تگرگ بیموقع شکوفههای مدیریت جدید را فرو نریزد یا بهجای ساختاردهی و سامانبخشی ساختی به خردهکاری و حفظ ساختارهای کهنه و ناکارآمد بپردازند و سبک غلط تمرکزگرایی غیرتخصصی و رانتهای استخدامی و مدیران نورچشمی و فقدان نظام دقیق سنجش و فقدان نظارت و تشویق و تنبیه درست، پایان داده نشود و.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طلیعه نو
نمونه طلیعه زندگی نو در مکث، پاورقی، سوران، آتش وباد، شیوه، جامعهگردی، سوره و محیا، حسینیه معلی و برنامه ماه رمضان با داوران عراقی سوری و ایرانی ... همه جا در سالهای اخیر رخ داده که اثبات کننده چند نکته اساسی و راهبردی است و آرزو میکنم اولا تغییر بیش از پیش متکی به یک نگاه انقلابی استراتژیک باشد و باد خلاقیت و نوآوری از اصالت فرهنگ و ایمان دینی مردم حفاظت کند و واقعا خردگرا و در قامت یک دانشگاه جذاب همگانی عمل نماید وضمنا در قلمرو حمایت شکوفایی موسیقی متین و تعالیگرا و معنادار ایرانی اصیل و موسیقی آبرومند جدید و حتی موسیقی مذهبی و نوحهها گام جدی بردارد و ما را از این ابتذال و ستم به فرهنگ شنیداری برهاند.
اما اولین درسهای این گام کوچک تغییر چیست:
۱- تصویر دروغینی را فرو ریخت که سالها بهوسیله برنامهسازان نقابدار، القا شده است، ذهن بافتهها و وانمودههای انحصار اجرای جذاب در دست مجریان متکبر و لوس و تیمهای بیانگیزه لیبرال و برنامهسازان که جز پول نمیشناسند فرو پاشید . فروپاشید اینکه جذابیت سنخیت دارد با تقلید تماتیک و شکلی از غرب و با ضد انقلابی بودن، غیر دینی بودن، با حتما مدرن بودن و بهقولی غربگدایی ایدهها که بدتر از غربگرایی است.
۲- برنامههایی چون پاورقی بیعیب نیست، کمی تقلید ظاهری از خندوانه و دورهمی مرتفع خواهد شد. شالودهشکنی در برنامهسازی لیبرالمآب و غیردینی و غیرانقلابی آن محشر است. به ما میگوید با استعدادیابی منظم و سازمان یافته و برنامهریزی شده، تلویزیون جمهوری اسلامی لازم نیست برده تیمهایی ضد جمهوری اسلامی باشد که با برنامهشان فرهنگ و سبک زندگی ضد انقلابی را ترویج میکنند. با خلاقیت و پرورش نیروهای مستعد میتوان مجریانی جذابتر از برنامهسازانی داشت که همه هنر، شهرت، امکان برنامهسازی و شکوفایی استعدادشان را با پول ملت و امکانات رسانهملی به دست آوردند اما وقیحانه نمکدان شکسته و با نقاب، علیه معیارهای نوع زندگی، تفکر و فرهنگ ایرانی عمل کردند. البته چنین امکانی را به سبب بیایمانی و همسنخی و نگاه فرصتطلبانه مدیریتی و بیباوریشان به دست آوردند که با بلبشو و نبود تفکر و نظارت عمیق، اجازه ویرانگری فرهنگی به حضرات دادند.
۳- سریالهایی چون آتشوباد و سوران در کنار سریالهای درستی که بازتاب مسائل زندگی، ایستادگی و چالشهای گوناگون اجتماعی، سیاسی، امنیتی و انقلابی است، تغییر در تفکر سریالسازی را هم نوید میدهد.
۴- برنامههای دینی خیلی خلاقتر میتواند با افق باز و منطقهای ساخته شود، عالمان بزرگ عراق، لبنان، پاکستان، افغانستان، مصر، ترکیه، بحرین و در دیگر قارهها چون آفریقا و اروپا، میتوانند با تماس و مصاحبه، تفکر و داناییشان به اشتراک گذاشته شود. با علمای بزرگ شیعی و اسلامی در حوزههای ایران که صاحب فکر هستند باید ارتباط گرفتهشود. سمت خدا برنامهای متین است اما باید خلاقانه تحول یابد و قلمروهای معرفتی تازهای را معرفی کند و ذهن خلاق، قوالب نو و عالمان دیگری را به میدان آورد. «معلی» یک نمونه جذاب کار تازه بود. فکرهای نو لازم است به میدان آید.
۵- به مخاطب باید توجه شود و زبان و اجرای جذاب. مثلا جامعهگردی برنامه تازهای است اما چند ایراد مهم دارد. آیا برنامه جامعهگردی میکند؟ آیا مقصود شهرشناسی است؟ شهر با کدام رویکرد؟ محفوظات آموخته شده و مدرن یک دانشگاه غربی؟ یا آستفاده از آشنایی با دانش شهرشناسی و انسانشناسی شهری با نگاه اسلام به شهر و مسائل شهریمان که دچار اغتشاش یک مدرنیزاسیون بلبشو است. امیدوارم این سخنان رایج دانشگاهی در رسانه تصویری زبان تازه بصری بیابد. ما شهر را ببینیم نه پیکره سخنگوی استادان سال اول رشته مورد نظر را. جدا از فرم گفتوگوی مناسب بحث علمی درباره شهر، این قالب برای عنوان جامعهگردی که البته اسما صبغه جامعهشناختی آن به رنگ شهرگردیاش باید بچربد به هر رو مناسب نیست. گردش معنایش صندلی در پارک گذاشتن نیست. و به نظرم اگر برنامه ای جذاب برای شهروندان و با زبان گفتاری و تصویری جذاب برای آنان ساخته میشد، ارزش بیشتری داشت. البته برنامه در آغاز کارش است و نقد به آن کمک میکند خود را پیدا کند. برعکس مکث حرف ندارد، مجری خوب زبان دراماتیک، موضوعاتی که بر آن احاطه کافی دارند و نحوه بیانی که مسائل اساسی جامعه مصرفی را برای همگان شنیدنی بیان میکند.
۶- تأکید من اتاق فکر تخصصی در باره برنامههای خلاق در قلمروهای گوناگون، برنامه ریزی و استعدادیابی، ایجادسازمان آموزشی و پرورشی کارآمد برنامهسازی در دانشگاه صداوسیماست. این ساختارهای مادر گرچه یکشبه کارگشا نیستند اما حکمرانی با تفکر کوتاه مدت به درد دولتهای متعجل میخورد نه دولت انقلابی که وظیفه تغییر ساختار پیرامونی به دوش اوست.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: رسانه ملی استعدادیابی جامعه گردی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۱۰۲۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترجمه «لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی» چاپ شد
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی» نوشته سی.فرد آلفُرد بهتازگی با ترجمه سحر اعلایی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینکتاب سال ۲۰۰۲ منتشر شده است.
سی.فرد آلفُرد نویسنده کتاب، متولد ۱۹۴۷ و استاد دانشگاه مریلند است. او ۹ کتاب در حوزه فلسفه و روانشناسی دارد و «لویناس، مکتب فرانکفورت و روانکاوی»اش متنی است که او ترتیب داده و در آن، امانوئل لویناس فیلسوف فرانسوی را در یکسو قرار داده و در سوی دیگر گفتگو، طرفداران مکتب فرانکفورت، روانکاوان، تراژدینویسان یونان، هانا آرنت و نویسندگانی چون آیریس مرداک را نشانده است. لویناس از نظر سی.فرد آلفرد شخصیتی است که بهسختی تن به گفتگو میدهد. اما او تلاش کرده لویناس را به گفتگو با دیگران وا دارد.
به اینترتیب مخاطب کتاب پیشرو با اندیشههای لویناس آشنا میشود. نویسنده اثر همچنین ترتیبی داده تا خواننده اثرش، با اندیشه تئودور آدورنو یعنی یکی از چهرههای مشهور مکتب فرانکفورت آشنا شود. سی.فرد آلفرد در فصل سوم، ایندو را مقابل هم مینشاند و گفتگوی خیالیشان را مینویسد. در ادامه اینمسیر روانکاوانی چون زیگموند فروید و دانلود وینیکات هم وارد گفتگو با لویناس میشوند و سپس، مرداک و آرنت هم وارد میشوند. در فصل چهارم هم آیزایا برلین و اندیشهاش وارد متن میشوند.
دیگری، نامتناهی و چهره ازجمله کلیدواژهها و مفاهیم مهم فلسفه و تفکر دینی لویناس هستند که سی.فرد آلفرد در اینکتاب به آنها پرداخته است.
کتاب پیشرو ۵ فصل دارد که بهترتیب از اینقرارند:
«کسی زنگ در شما را میزند»، «لویناس، وینیکات، و "وجود دارد"»، «مرداک، آدورنو و لویناس»، «روانکاوی، سیاست و "آزادی با"»، «عشق، دلسوزی و انسانیت».
پس از اینفصول هم «واژهنامه انگلیسی به فارسی»، «کتابشناسی» و «نمایه» درج شدهاند.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
جایی که کمال هست واقعیت هست. خیر عبارت است از شناخت واقعیت یعنی آن را حتیالامکان واضح ببینیم. هرچه ایگو کمتر باشد، دانش ما بیشتر خواهد بود، و کمتر به سوی تمامیت بخشیدن، یعنی گذاشتن ایگو به جای دیگری، هدایت میشویم.
مرداک جایی را برای تراژدی باز میگذارد. ظرفیت شناخت ما از دیگران از طریق عشق لزوما به هارمونی نمیانجامد. ممکن است دیگران را حتیالامکان عادلانه و درست بشناسیم، و با اینحال نتوانیم با آنها کنار بیاییم. دانش عشق به معنای هماهنگی در عشق نیست. از اینجا به مطلبی میرسیم که نه مرداک و نه لویناس به اندازه کافی متوجه آن نبودهاند. هر دو فرض گرفتهاند که مساله ایگو است: خودشیفتگیِ مربوط به حالتِ «زیستن با» که متعلق به وضعیت پیش از زنگ در است در تفکر لویناس، و «رواننژندی» در تفکر مرداک. در واقع، اکثر بدبختی در زندگی ناشی از بهاصطلاح وابستگی نامستقل است، امری که مرداک مکرر در رمانهایش از آن سخن میگوید، گرچه در فلسفهاش فقط گاهی بدان میپردازد. چارلز آروبی، قهرمان دریا دریا، دوستش هارتلی را که مدتها بود از دست داده بود در خانه روستاییاش زندانی میکند. ممکن است بگویند این نشاندهنده قدرتِ ایگومداریِ تمامیتبخش است، اما به نظر میرسد بیشتر دلالت بر وابستگی شدید او به آن دختر دارد و اگر او نباشد دیوانه میشود.
اینکتاب با ۲۸۰ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۲۱۰ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 6097927 صادق وفایی